تصویر لودکننده

گفت وگوی نشریه «حیات معنوی» با حجت الاسلام و المسلمین مرتضی وافی با موضوع اخلاق و نیایش

چه وجوهی برای تبیین نسبت اخلاق و نیایش متصور است و چه ضرورتی، تقریر و تبیین این نسبت را ایجاب می‌کند؟
  • چه وجوهی برای تبیین نسبت اخلاق و نیایش متصور است و چه ضرورتی، تقریر و تبیین این نسبت را ایجاب میکند؟

بسم الله الرحمن الرحیم، به طور کلی این موضوع را از سه منظر می توان نگریست: جنبه اول ارتباط مفهومی دو واژه اخلاق و نیایش با هم است؛ یعنی اخلاق و علم اخلاق از جنبه های فردی یا جمعی و نیز در حوزه نظری و یا حوزه عملی با نیایش به معنای احساس و وجود یک ارتباط در قالب کلام، فکر و ارتباط قلبی با مبدأ و خالق هستی، چه نسبتی دارند.

نگاه دوم این است که ما تأثیرگذاری متقابل این دو مفهوم را با یکدیگر به بحث بگذاریم، روحیه نیایش و نیایش‌گری در انسان چه تأثیر و نقشی در اخلاق آن فرد و رفتارهای اخلاق مدارانه او دارد یا بالعکس، اگر کسی متخلّق به اخلاق بشود، چگونه این روحیه او را به سوی نیایش سوق می دهد و گرایشهای او را به سمت نیایش‌گری جهت می‌دهد.

منظر سوم این است که خود جریان نیایش و محدوده نیایش، مقید به چه آداب و اخلاقیاتی است؟ به تعبیر دیگر، اخلاق نیایش چیست؟ از آن سو، آیا مقوله ای به نام نیایش اخلاقی یا احتمالاً نیایش غیراخلاقی وجود دارد؟ هم چنان که ما در هر موضوعی به دنبال اخلاق آن موضوع هستیم در محدوده نیایش و نیایش‌گری هم چهارچوب ها و آدابی را از مجموعه مباحث درون دینی، یعنی آیات قرآن، روایات و سیره بزرگان و اولیای دین برداشت کنیم و به عنوان اخلاق نیایش در حوزه نظر و رفتار مطرح می‌کنیم. در یک سطح دیگر، از نگاه درون دینی هم می‌توان رهیافت‌هایی درباره فلسفه و غایت نیایش و ارتباط آن با اخلاق کشف کرد. نیایش یعنی درخواست از خدا برای جلب نوعی اقدام از سوی او. بنابراین، طبعاً مثل دیگر مقوله های بشری، رفتار نیایش گرانه در چارچوب دینی تابع متون و دستورالعمل‌هایی است که هم محدودیت‌هایی بر آن وضع می‌کند و هم افق‌هایی فرا بشری در برابر آن می‌گشاید. در مراجعه به محتوای دینی، پرسش‌های گوناگونی در این چشم انداز مطرح می‌شود که نیاز به فحص و تعمق دارد، مثل این که: آیا نیایش نوعی اطاعت، تکلیف، یا وظیفه است یا نوعی رغبت؟ آیا تابع فطرت است یا تابع شریعت؟ آیا نیایش به معنای متقاعد کردن خدا یا تغییر نظر اوست یا به معنای تغییر وضعیت نیایش گر ؟ نیایش برای ماست یا برای خدا؟ آیا نفس نیایش‌گری خود هدف است یا ادراک آثار عینی آن؟ آثار و نتایج نیایش تابع چه عناصری است، وضعیت روحانی شخص نیایش گر، زمان و مکان نیایش یا کلمات نیایش؟ از میان خصلتهای ارزشمند دینی کدام یک نقش مؤثرتری در کیفیت نیایش دارد، اخلاص، تواضع، انکسار؟ اینها همه مسائلی است که از یک سو با اخلاق الهیاتی و از دیگر سو، با اخلاق فقهی ارتباط می یابد.

  • آیا دعا و خواستن خوبی‌ها برای خود و نفرین و بدخواستن برای مخالفان و دشمنان اصولا یک فعل اخلاقی است؟ چرا و چگونه؟

دعا برای خود بر اساس اصل اصالة النفع معنا می‌گیرد که یک اصل فطری در وجود انسان است. دعای نیک برای دیگران نیز برخاسته از خصلت دیگردوستی انسان است و طبعا نمی تواند با محظور اخلاقی روبه رو شود. اصل طلایی اخلاق و نیز توصیه های امامان دین، معطوف به این است که آن‌چه برای خود میخواهیم برای دیگران هم بخواهیم، و این، فراتر از صرف خواستار، به وادی نیایش نیز سرایت می‌کند. چه بسا در نیایش آن چه برای خود می خواهیم بر ما روا داشته نشود، ولی نیایش ما برای دیگران به هدف اصابت بنشیند. در همین حیطه، اخلاق دینی، نوعی تکلیف گذاری نیز کرده است. سفارش‌هایی که دین داران را به دعا برای دیگران پیش از دعا برای خود فرا می‌خوانند از این دست است. امام سجاد (ع) در بخشی از رساله حقوق که به حق «امام جماعت» مربوط است تشکر از او را به نوعی ادای حق او می دانند، چون «او سفارت بین تو و پروردگارت و نمایندگی به سوی پروردگارت را به عهده گرفته است و از طرف تو صحبت می‌کند و تو از طرف او سخن نمی گویی. او برای تو دعا می کنند و تو برای او دعا نمی کنی. او در حق تو طلب می‌کند و تو در حق او طلب نمی کنی». از سوی دیگر، تأکید بر تأثیرگذاری دعا برای دیگران در نیازهای نیایشی خود شخص نوعی انگیزه بخشی و تأکید بر سرنوشت مشترک نیایش‌گران است. این قطعاً یک جنبه اخلاقی دارد: نیک جویی برای خود، مستلزم نیک جویی برای دیگران است و برعکس. نیک حالی ما در بند نیک حالی دیگران است و بالعکس. راه نیایش‌گری من نمی‌تواند انحصارا از مسیر بین من و خدا بگذرد و لاجرم با نیایش گری دیگران پیوند می‌خورد.

اما مسئله نیایش بدخواهانه برای دیگران یا آن چه در ادبیات دینی به «لعن» یا «نفرین» شناخته می شود واجد ملاحظات اخلاقی دیگری است. این جا ضروری است یک پیش فرض مهم را مدنظر قرار دهیم که الگوی آن را در ادبیات قرآن و سنت می‌یابیم: استحقاق. از لحاظ اخلاقی، مجاز به نیایش بدخواهانه برای کسانی هستیم که خود با کردارشان سزاوار آن بدخواهی شده اند و به تعبیری، از چارچوب الزامات و تعهدات متقابل اخلاقی بیرون رفته اند؛ مثلاً لعن ستمکاران در حق خدا و بندگان، یا تهمت زنندگان به زنان پاک دامن. لعنت یعنی دوری خواستن از رحمت خداوند، و این صرفا در قبال کسی مجاز است که با سابقه اش پیش‌تر خود را از این چارچوب بیرون نهاده است یا بنیان‌گذار یک شرّ ماندگار با تبعات سوء فراگیر شده است. حال در ادبیات دینی، لعن این گونه افراد همراه با تذکار عمل سوه ایشان است؛ مثلاً درخواست لعنت برای کسانی که بر محمد و آل محمد که برگزیدگان خداوند هستند ستم کردند. این گونه لعنت نوعی تذکر به نفس را هم شامل می‌شود که چگونه اعمالی انسان را از دایره رحمت خداوند بیرون می‌کند و او را شایسته بدخواهی خداوند و بندگانش می سازد. بنابراین ملاحظات اخلاقی نیایش، تابع ملاحظات اخلاقی کلی ارتباطات بشری در چارچوب است. البته این جا ملاحظات درون مذهبی و بینا-مذهبی نیز دخیل است که توضیحات و دقت‌های خاص خودش را می‌طلبد. اما از این منظر هم اخلاقی بودن نیایش خیر یا سوء تابع مبانی کلی برای اخلاقی بودن دوستی و دشمنی، یا حب و بغض است.

اما به غیر از موارد فوق که احیاناً شامل دایره محدودی می‌شود، بخش مهمی از خصومت‌ها و نزاع های شخصی و حتی جمعی و در مواردی اعتقادی وجود دارد که ابداً ما را مجاز به نیایش بدخواهانه یا لعنت نمی‌کند، بلکه در ادبیات دینی با ممنوعیت این گونه لعنت‌ها روبه رو هستیم. ابن عباس از پیامبر اکرم نقل کرده است که: «إِنَّهُ مَنْ لَعَنَ شَیْئاً لَیْسَ لَهُ بِأَهْلِ رَجَعَتِ اللَّعْنَةُ عَلَیْهِ»؛ «همانا کسی که چیزی را لعن کند که او مستحق لعنت نباشد آن لعنت به شخص لعن کننده باز میگردد» (مستدرک الوسائل: ۹/۱٤۱). این ممنوعیت حتی فراتر از افراد شامل اشیاء و پدیده های طبیعی هم می‌شود. اتفاقاً امام سجاد در قالب نیایش های خود، نوعی اخلاق نیک خواهی و پرهیز از بدخواهی را به ما ارائه می‌دهد. ایشان در دعای بیستم صحیفه سجادیه این گونه به درگاه خداوند این جلوه های روابط اخلاقی را به عنوان نیاز به خداوند عرضه می‌کند:

«ایستادن در برابر کسی که به من خیانت کرده با سلاح نصیحت و خیرخواهی، پاداش دادن به کسی که از من دوری جسته با نیکی و خوبی، جزا دادن به کسی که مرا از عطایش محروم ساخته، با بذل و بخشش، تلافی کردن با کسی که از من بریده، با صله و پیوند، مخالفت ورزیدن با کسی که از من غیبت کرده، با نیکو یاد کردن از او، به جا آوردن سپاس، در برابر خوبی و و چشم پوشی از بدی».

فراز مهم تر که دقیقاً تأکید بر همان معیار حب و بغض و به تبع آن معیار نیک خواهی و بدخواهی است، در دعای چهل و چهار موسوم به دعای ورود به ماه رمضان آمده است:

«و ما را در این ماه توفیق ده، که … با کسی که با ما قهر کرده آشتی نموده و با آن که به ما ستم روا داشته، به عدالت و انصاف معامله کنیم، و با شخصی که با ما دشمنی کرده، از در مسالمت درآییم، مگر کسی که در راه تو، و به خاطر تو با او دشمنی شده باشد؛ همانا او دشمنی است که با او دوستی نکنیم، و حزبی است که به او دست صداقت ندهیم».

  • آیا اساساً می توان از مسئله ای به نام اخلاق نیایش یا نیایشِ اخلاقی سخن گفت و تبیین موجه و سودمندی از آن ارائه داد؟

با توجه به پاسخ پرسش‌های قبلی پاسخ این سؤال نیز مثبت است. اگر اخلاق نیایش را پیش نیازهای برآورده سازی معیارهای نیایش بدانیم و نیایش اخلاقی را مساوی با تبعیت مفاد نیایش از معیارهای کلی اخلاق تلقی کنیم، هم می‌توانیم از نوعی اخلاق نیایش سخن بگوییم و هم می توانیم نیایش اخلاقی را تعریف کنیم. به تعبیری می‌توانیم اخلاق نیایش را روح و روحیه حاکم بر نیایش‌گر بدانیم و نیایش اخلاقی را معطوف به محتوای نیایش و موضع اصابت نیایش تلقی کنیم.

  • در سنت دینی مسلمانان و فرهنگ شیعی چقدر به این موضوع پرداخته شده، یا شایسته پرداختن است؟

از قضا به این دلیل که سنت شیعی در بین سنت‌های اسلامی و غیر اسلامی دارای یک میراث نیایشی بسیار غنی است، با واکاوی این میراث هم به دستورالعمل‌هایی درباره اخلاق نیایش دست می یابیم و هم به موازینی برای تعریف نیایش اخلاقی؛ مثلاً یکی از مهم ترین اخلاقیات نیایش را در سوره انبیاء، آیه ۹۰ میخوانیم: «إِنَّهُمْ کَانُوا یسارِعُونَ فِی الْخَیرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَباً وَ رَهَباً وکانوا لَنا خاشِعِینَ»؛ «آنان در کارهای نیک شتاب می‌کردند و ما را از سرامید و بیم می خواندند و در برابر ما فروتن بودند». بنابراین به تعریف قرآن، نیکوکاری پیش درآمد نیک خواهی است و بیم و امید و خشوع لازمه حال نیایش است. امام باقر (ع) در حدیثی می فرماید: «چیزی نزد خداوند برتر از این نیست که از او از آن چه نزد اوست در خواست شود و کسی نزد خداوند مبغوض تر نیست از انسانی که از عبادت حق کبر ورزد و از آن چه نزد اوست نخواهد». امیرالمؤمنین می فرماید: «دعا کلیدهای نجات و گنجینه های رستگاری است و بهترین دعا دعایی است که از سینه پاک و دلی پرهیزکار برآید» (کافی: ٢/٤٦٨). بنابراین این جا نیز با معیارهایی به عنوان اخلاق نیایش روبه رو هستیم. تعیین اوقات مخصوص دعا در برخی روزها و شب‌ها نیز از سنخ همین اخلاق نیایش است.

بعضی مسائل جانبی در حوزه آداب و رسوم نیایش هم به نوعی رابطه اخلاق و نیایش را تقویت می کند؛ مثلاً تشویق به بخشش دیگران و بخشش جویی از آنان به عنوان یکی از پیش نیازهای نیایش. همین نکته را امام سجاد در دعای ۳۹ صحیفه سجادیه در قالب یک نیایش بیان می کند:

«خدایا! هر بنده ای نسبت به من مرتکب کاری شده که آن کار را بر او حرام کردی؛ یا پرده حرمت مرا که دریدنش را بر او ممنوع کردی، دریده؛ پس زیر بار ستمی که بر من داشته مرده؛ یا در حالی که هنوز زنده است، حقی از من برعهده او ثابت است؛ پس او را نسبت به ستمی که بر من روا داشته بیامرز و در رابطه با حقی که از من پایمال کرده از او گذشت کن و درباره آن چه با من کرده او را دنبال نکن».

در ادامه می گوید:

«خدایا! هر یک از بندگانت که از سوی من صدمه ای به او متوجه شده، یا از سوی من آزاری به او رسیده، یا از من یا به سبب من ستمی بر او شده و از پی آن ستم، به گونه ای حقش را پایمال کرده ام که بازگرداندن ان حق برایش ممکن نیست؛ یا با حقی که بر عهده من دارد، چنان از او پیشی گرفته ام و از دستش فرار کرده ام که یافتن من برای گرفتن حقش به هیچ عنوان برایش میسر نیست؛ در عین همۀ این امور بر محمد و آلش درود فرست و آن صاحب حق را به توانگری خود از من راضی کن و حقش را به طور کامل از نزد خود بپرداز».

 از طرف دیگر، پیامبر اکرم می فرماید: «الدعاء سلاحُ الْمُؤْمِنِ» (کافی: ٢/٤٦٨). به نظرم این بیان در دل خودش واجد یک نکته در باب نیایش اخلاقی است. مفاد نیایش مؤمن باید همان طور باشد که از سلاحش استفاده می‌کند. نیایش بدخواهانه فقط در قبال کسی مجاز است که در عالم واقعیت به جنگ او خواهیم رفت. ضمن این‌که نفس دعا می تواند یک عمل مسالمت جویانه تلقی شود، یعنی بن بست در واقعیت ما را به التجای به خدا و واگذاری کار به او فرامی خواند. بنابراین حتی در مخاصمات اعتقادی، دعا گاهی جایگزین شمشیر است و توجه به نقش مسبب الاسباب در تدبیر عالم هستی است.

بر این نکته نیز باید تأکید کنیم که بخش محدودی از متون نیایشی ما شامل موارد لعن و بدخواهی است، و قسمت عمده ای از آن می‌تواند به مثابه یک زبان مشترک اخلاقی باعث پیوند و همگرایی نیایش‌گران از نحله ها و فرقه های مختلف شود.

  • نیایش اخلاقی و نیایش غیر اخلاقی با چه شاخصه هایی شناخته می‌شوند و چه وجوه تمایزی دارند؟

علاوه بر آن چه تاکنون گفته شد، می‌توان یک نکته کلیتر درباره معیار اخلاقی نیایش بیان کنیم و آن میزان انطباق مفاد نیایش با معیارهای کلی رفتار اخلاقی است. در این حوزه هم اگر به سیدالساجدین که سرور نیایش‌گران است رجوع کنیم، ملاحظه می‌کنیم که او اصولاً صحیفه سجادیه را به عنوان یک مانیفست اخلاقی – نیایشی تنظیم کرده است و هیچ بخشی از نیایش خالی از نکته نمایی ها و معیارگذاری‌های اخلاقی نیست، خصوصاً این که ایشان رساله حقوق دارند و این روابط متقابل حقوقی خودش را در ادعیه صحیفه سجادیه هم بروز داده است؛ مثلاً پدر و مادر باید برای فرزندان خود دعا کنند، و این یک نیایش اخلاقی است، و فرزندان هم به دلیل حقوقی که پدرومادر بر گردنشان دارند باید حق ایشان را در نیایش ادا کنند، بنابراین توجه به حقوق متقابل در دنیای واقعی هم بخشی از اخلاق نیایش است و هم تامین کننده نیایش اخلاقی. یا شکل درخواست از خدا خودش میتواند به هر دو دسته مفهومی ارجاع داشته باشد؛ چه چیز را بخواهیم و چه چیز را نخواهیم، و چگونه بخواهیم و چگونه نخواهیم.

ما معتقدیم نیایش اخلاقی، نیایشی است که ضمن برقراری ارتباط قلبی با خالق هستی در قالب کلامی که اولیای دین پیشنهاد داده‌اند، یعنی تامین مقتضیات، با رفع موانع نیایش مطلوب نیز همراه است، که بخشی از آن به شخصیت خود فرد نیایش گر بر می گردد؛ مثلاً بغض ها، کینه‌ها، حسدها، غفلت‌ها، جهالت‌ها که خنثی کننده نیایش است. از آن سو، زمان‌ها و مکان‌های خاص، مثلا شب قدر یا حرم پاک ائمه دین، خودش معیارهای اخلاقی برای نیایش ایجاد می‌کند. حضور در یک مکان مقدس برای نیایش مستلزم توجه به اخلاقیات صاحب مضجع است. در نیایش‌ها، هنگام یادآوری و درود فرستادن بر پیامبر و خاندان او، همواره خصائل اخلاقی و دلیل برگزیدگی ایشان هم یاداوری می‌شود. آداب ظاهری نیایش نیز هرکدام می‌تواند دارای ابعاد باطنی و عرفانی باشد. آن چه به هر شکلی با معیارهای اخلاق نیایش و نیایش اخلاقی تضاد داشته باشد، نیایش را به نیایش غیر اخلاقی تبدیل می‌کند.

  • با فرض پذیرش تقسیم نیایش به اخلاقی و غیر اخلاقی، این ویژگی بیشتر ناظر به نوع خواسته‌ها، چگونگی طرح خواسته، مخاطب خواسته، همه این‌ها یا مقولاتی جز این هاست؟

قطعا، شامل همه این مقوله ها می‌شود و تمام آن‌ها را می‌توان از متون دینی استخراج کرد.

  • در پایان اگر مطلبی به نظرتان می‌رسد که نپرسیدیم و صلاح میدانید مطرح کنید.

نام مجله شما -حیات معنوی- با موضوعی که به آن پرداختیم، بسیار تناسب دارد. واقعاً نسبت حیات معنوی، حیات طیبه و سبک زندگی دینی و به تعبیر دیگر عافیت و صحت در بدن، در دین و در اخلاق، که وجود و جوارح و جوانح انسان را شکل می‌دهد همان حیات معنوی است و انسان را به نوعی از رضایت مندی از زندگی می‌رساند و نگاه او را به معاد و مرگ و جهان ابدی روشن می‌کند. نسبت این «حیات معنوی» با دعا و نیایش کاملاً به هم پیوسته است، بلکه ماجرای دعا و نیایش به عنوان یک رکن در حیات معنوی انسان و در حیات معنوی جامعه به عنوان یک اصل مترقی، کاملا مستقیم و مؤثر عمل می‌کند، بنده معتقدم در هر شماره ای از این نشریه، درباره دعا و نیایش می‌توان به استناد حوزه اخلاق و حیات معنوی به مطالبی پرداخت که بتواند راهبردی برای آینده موضوعات و مسائل نشریه مورد توجه قرار بگیرد.

 


اخبار بیشتر:

صحیفه کتاب زندگی و شعار بخش صحیفه سجادیه

 اپلیکیشن زین العباد رونمایی می شود

اعلام برنامه‌های مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت در ماه رمضان

به اشتراک بگذارید
تصویر پیش فرض
eskandari
مطالب: 15

یک پاسخ ارائه کنید